در برخی از آیات قرآن کریم به نوع درختان بهشتی و این که چه میوه و محصولی دارند نیز اشاره شده است . مثلاً در آیه 68 سوره الرحمن به درختان انار و خرما، در آیه 23 سوره واقعه به درخت سدر و در آیه 29 سوره واقعه به درخت موز بهشتی اشاره شده است .
معروفترین درخت بهشتی همانا « درخت طوبی » است و در قرآن کریم تنها یک بار و آن هم در آیه 29 سوره مبارکه رعد، لفظ طوبی به کار برده شده که البته مراد این آیه نیز درخت طوبی نمیباشد، ولی در روایات اسلامی آمده: « طوبی درختی است در بهشت، تنه آن در منزل رسول خدا (ص) بوده و در منزل هر مؤمن شاخهای از آن هست»
" (فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ) ».در حقیقت این رساترین توصیفى است که براى درختان بهشتى در قالب الفاظ دنیوى ما امکان پذیر است، زیرا" سدر" به گفته بعضى از ارباب لغت درختى است تناور که بلندیش گاهى تا چهل متر مىرسد، و مىگویند تا دو هزار سال عمر مىکند (و سایه بسیار سنگین و لطیفى دارد) تنها عیب این درخت این است که خاردار است، ولى با توصیف به" مخضود" (از ماده خضد بر وزن" مجد" به معنى بریدن و گرفتن خار است) این مشکل نیز در درختان سدر بهشتى حل شده.
اما ذکر درخت نخل بجاى میوه آن ممکن است از این نظر باشد که درخت نخل علاوه بر میوهاش از جهات مختلف مورد استفاده است در حالى که درخت انار چنین نیست، از برگهاى نخل انواع وسائل زندگى، از فرش گرفته تا کلاه و لباس و وسیله حمل و نقل و تخت خواب مىبافند، و از الیاف آن استفادههاى مختلف مىکنند، بعضى از قسمتهاى آن خواص دارویى دارد و حتى از تنه آن به عنوان ستون براى بعضى عمارتها یا پل براى عبور از نهرها استفاده مىکنند.
و اما انتخاب این دو میوه از میان میوههاى بهشتى به خاطر تنوع این دو مىباشد: یکى غالبا در مناطق گرم مىروید، و دیگرى در مناطق سرد، یکى ماده قندى دارد، و دیگرى ماده اسیدى، یکى از نظر طبیعت گرم است و دیگرى از نظر طبیعت سرد، یکى غذا است و دیگرى برطرف کننده تشنگى. درباره مواد حیاتى موجود در خرما و انواع ویتامینهاى آن که امروز کشف شده و بالغ بر 13 ماده حیاتى و 5 نوع ویتامین است و اما" انار" که در بعضى از روایات اسلامى به عنوان بهترین میوهها (سید الفاکهة) معرفى شده دانشمندان غذاشناس مطالب بسیارى گفتهاند، از جمله روى قدرت پاک کنندگى خون و وجود مقدار قابل ملاحظهاى" ویتامین ث" در آن تکیه کردهاند.
فوائد فراوان دیگرى براى انار (شیرین و ترش) در کتب آمده است از جمله تقویت معده، دفع تبهاى صفرایى، یرقان، جرب (بیمارى خارش) تقویت دید چشم، رفع جراحات مزمن، تقویت لثه، دفع اسهال است.
در حدیثى از امام صادق ع مىخوانیم: اطعموا صبیانکم الرمان، فانه اسرع لشبابهم:به کودکان خود انار دهید که موجب رشد سریع آنها است.
و در حدیث دیگرى آمده است فانه اسرع لالسنتهم:زودتر به سخن مىآیند .
از نگرش اسلامی، حیات آدمی منحصر در جهان مادی نیست، بلکه این عالم به منزله منزلگاه موقتی است که اقامت انسان در آن پایان مییابد و در قرارگاه ابدی خود جای می گیرند.آنان که در حیات دنیوی خویش اهل صلاح و سداد بودهاند، در جایگاهی فرود میآیند که ازآن به « جنت » یا « بهشت » تعبیر میشود،«جنت به معنی باغی است مملو و مستور از گیاهان و اشجار، آنقدر تعداد درختان زیاد میباشد که زمین را با سایه بپوشاند. در آیاتی از قرآن کریم به ویژگیهایی از آنها اشاره شده که ذیلاً آنها را بر میشمریم :
- سایه های فراوان
سوره دهر، آیه 14 : « و دانیة علیهم ظلالها و ذللت قطوفها تذلیلاً و سایهها[ی درختان] به آنان نزدیک است، و میوههایش [برای چیدن] رام. » درختان بهشتی دارای سایههای فراوان هستند ـ که نتیجه انبوهی درختان است ـ و شاخههاشان نیز آنچنان پائین و در دسترس میباشند که میوههای آنها به سهولت قابل چیدن و استفاده است .
طراوت وتازگی همیشگی
ـ سوره الرحمن، آیات 46 تا 48 :« ولمن خاف مقام ربه جنتان . فبای الاء ربکما تکذبان . ذواتا افنان . و برای کسی که از مقام پرودرگارش بترسد دو باغ بهشت است پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید ؟ آن دو باغ بهشتی دارای انواع نعمتها و درختان پرطراوت است ». «اَفنان جمع فنن (بر وزن قلم) در اصل به معنی شاخههای تازه و پربرگ است وگاه به معنی "نوع" نیز به کار میرود، و در آیه مورد بحث در هر یک از دو معنی ممکن است استعمال شده باشد. در صورت اول اشاره به شاخههای باطراوت درختان بهشتی است؛ بر عکس درختان دنیا که دارای شاخههای پیر و جوان و خشکیده هستند؛ و در صورت دوم، اشاره به تنوع نعمتهای بهشت و انواع مواهب آن است، استعمال در هر دو معنی نیز بیمانع است. این احتمال نیز وجود دارد که درختان بهشتی به گونهای هستند که در یک درخت شاخههای مختلفی است و بر هر شاخه نوعی از میوهها.با توجه به این توضیحات در مییابیم که از دیگر ویژگیهای درختان بهشتی طراوت و تازگی همیشگی آنها و تنوع محصولات و میوههای آنهاست.
درختان دنیوی : در قرآن کریم، آیات بسیاری وجود دارد که در آنها به درختانی که در طبیعت و محل زیست این جهانی آدمیان وجود دارند، اشاره شده و به نوع این درختان نیز تصریح گردیده که عبارتند از :
الف ـ درختان خرما : در قرآن کریم در 20 آیه به نام این درخت تصریح شده و این تعداد در مورد هیچکدام از درختان دیگر سابقه ندارد .
ب ـ درخت انگور : پس از درخت خرما، درختی که از آن در قرآن کریم بیشتر یاد شده نام این درخت با کلمات « عنب » و « اعناب » آمده است .
ج ـ درخت زیتون : درختی پربرکت، با محصولی بسیار ارزشمند است. کلمه زیتون که هم به درخت وهم به میوه آن اطلاق میگردد، مجموعاً 6 بار در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است
د ـ درخت انار : رمان که به معنی انار است و به درخت این میوه هم گفته میشود در قرآن کریم، در آیات 99 و 141 سوره مبارکه انعام برای انار دنیوی ویک بار هم در آیه 68 سوره الرحمن برای انار بهشتی آمده است .
هـ - درخت سدر : سدر، همان درخت کنار است که « درختی است تناور و خاردار میوه آن به شکل سنجد و بعد از رسیدن، سرخ یا زرد رنگ و شیرین میشود ... کلمه سدر، 4 بار در قرآن کریم و در آیات 16 سوره سباء، 28 سوره واقعه، 14 و 16 سوره نجم آمده است؛ البته تنها در مورد اول اشاره به درخت سدر دنیوی میباشد . در مورد دوم درخت سدر، بهشتی و در دو مورد آخر اشاره به درختی است که پیامبر اکرم (ص) در شب معراج آن را مشاهده فرمود.
و ـ معروشات : معروشات، جمع کلمه « معروشه » میباشد . و « شجره معروشه » آن درختی را گویند که شاخههایش به وسیله داربست بالا رفته و مانند درخت انگور یکی بر بالای دیگری قرار گرفته باشد .کلمه « معروشات » تنها دو بار و هر دو بار نیز در آیه 141 سوره انعام آمده است . نخست درباره درختان داربستی و بار دیگر درباره درختان غیرداربستی ( غیر معروشات ) استعمال شده ، و البته در آیه 68 سوره نحل نیز همین واژه در قالب، فعل مضارع « یعرشون » مورد اشاره قرار گرفته است.
ز_درخت انجیر:این درخت فقط یک بار در قرآن نام برده شده و که آن سوره (تین)به این نام معروف است .
در ادامه بحث گذشته وسطی در مورد واژه شجر که برای کدو به کار رفته سوال پرسیدند با توجه به تفسیر نور در ذیل این آیه چنین نگاشته شده«کلمهى «شجر» هم به درخت گفته مىشود و هم به بوته. «یقطین» به معناى کدو است که برگ آن مایهى درمان کوفتگى و حشره زدایى است»
درختان دوزخی : در قرآن کریم ـ به هنگام بحث از اوصاف و ویژگیهای جهنم ـ از وجود درختی به نام « زقوم »نام برده شده است . در آیات 62 تا 67 سوره صافات میخوانیم » ذلک خیر نزلاً ام شجرة الزقوم . انا جعلناها فتنة للظالمین . انها شجرة تخرج فی اصل الجحیم . طلعها کانه رؤس الشیاطین ... ».«همانا ما درخت زقوم را وسیلهى شکنجه و درد و رنج ستمگران(کافران) قرار دادهایم. همانا این درخت از عمق دوزخ مىروید.خوشهها و شکوفهى آن مانند سرهاى شیاطین است. پس دوزخیان از آن مىخورند و شکمها را از آن پر مىکنند. سپس بر روى آن (غذا) مخلوطى از آب جوشان و سوزنده براى آنان خواهد بود.»
«هنگامى که آیه زقوم نازل شد ابو جهل گفت : چنین درختى در سرزمین ما نمىروید ، چه کسى از شما معنى زقوم را مىداند ؟ در آنجا مردى بود از آفریقا گفت زقوم به لغت افریقائیان به معنى کره و خرما است ! ابو جهل به عنوان سخریه صدا زد کنیز ! مقدارى خرما و کره بیاور تا زقوم کنیم ! آنها مىخوردند و مسخره مىکردند و مىگفتند محمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در آخرت ما را به اینها مىترساند ! قرآن نازل شد و پاسخ دندانشکنى به آنها داد که در آیات بعد مىخوانیم.
به هر حال واژه شجرة همیشه به معنى درخت نیست گاه به معنى گیاه نیز مىآید ، و قرائن نشان مىدهد که منظور از آن در اینجا گیاه است .
زقّوم» گیاه زهردارى است که در بادیهها مىروید و اگر برگش کنده شود از جاى آن شیرهاى بیرون مىآید که به هر جاى بدن برسد ورم مىکند. در سورهى دخان آیهى 43 مىفرماید: «انّ شجرة الزّقوم طعام الاثیم کالمهل یغلى فى البطون کغلى الحمیم» زقوم، خوراک گناهکاران است که مثل فلز گداخته در درون آنان جوشان است، همچون جوشیدن آب داغ.
.بدیهى است خوردن از این غذاى ناگوار و تلخ تشنگىآور است ، اما به هنگامى که تشنه مىشوند چه مىنوشند ؟ قرآن مىگوید : این دوزخیان بعد از این زقوم آب داغ و کثیفى خواهند داشت ( ثم ان لهم علیها لشوبا من حمیم ) . شوب به معنى چیزى است که با شىء دیگر مخلوط شود ، و حمیم به معنى آب داغ و سوزان است ، بنابر این حتى آب داغى که آنها مىنوشند خالص نیست بلکه آلوده است.این همان فتنه و عذابى است که در آیات قبل به آن اشاره شد ، خوردن از این گیاه دوزخى با آن بوى بد و طعم تلخ با آن شیرهاى که تماسش با بدن مایه سوزندگى و تورم است ، آنهم خوردن به مقدار زیاد ، عذابى است دردناک
پیامها
1- ستمگرانى که در دنیا دلها را مىسوزانند، در قیامت با طعامى سوزان پذیرایى خواهند شد. «فتنة للظالمین»
2 - با ارادهى الهى، در قعر آتش درخت مىروید.«شجرة تخرج فى اصل الجحیم»
3- دوزخیان نیز همچون بهشتیان، خوردنى و آشامیدنى دارند، امّا نه تنها لذیذ و دلپسند نیست بلکه بد شکل و بد مزه و آزار دهنده است. «کانه رؤوس الشیاطین... لشوباً من حمیم»
4- براى دورى از غذاهاى دوزخى نه راه فرارى است و نه راه طفره. «اکلون... مالئون»
5- دوزخیان به قدرى گرسنه هستند که از بدترین غذا شکم خود را پر مىکند. «فمالئون منها البطون»
پ ن: از خدا می خواهم که ما را از دیدن چنین درختی محروم نماید.(گاهی بعضی محرومیت ها نعمت است مگه نه؟)
5. نقش درخت در زندگی انبیاء الهی علیهم صلوات الله قرآن کریم، در تشریح حوادث زندگی پنج نفر از پیامبران الهی به نقش درخت اشاره کرده است:
الف ـ آدم (ع) : درخت در ماجرای زندگی و خروج حضرت آدم (ع) از بهشت در قران کریم به کرات مورد تذکر قرار گرفته است . از جمله در آیه 35 سوره بقره آیات 19 تا 22 سوره اعراف و آیه 120 سوره طه .
ب ـ یونس (ع) : « یونس فرزند متا، یکی از انبیاء الهی است که خداوند او را برای هدایت و ارشاد مردم سرزمین نینوا برانگیخت. ولی چون در مدت اقامت در شکم حیوان دریایی نحیف و رنجور شده بود، خداوند « درختی از کدو را بر سر راه او رویانید تا در سایه آن آرامش یابد، از میوهاش بخورد و نیرو و توان از دست رفته را بازیابد: « فنبذناه بالعراء و هو سقیم و انبتنا علیه شجرة من یقطین » ( صافات / 145 و 146 ) .
ج ـ موسی (ع) : درباره نقش درخت در زندگی حضرت موسی (ع) نیز در قرآن کریم آیات چندی موجود است . مهمترین فرازهای آن مربوط به زمانی است که موسی (ع) در پی یافتن پناهگاهی برای خود وخانوادهاش، به کوه طور میرود. در آنجا خداوند از وراء درختی با او مکالمه فرموده، او را به رسالت مبعوث میفرماید . از جمله در آیه 30 سوره قصص آمده است; « فلما ایتها نودی من شاطی الواد الایمن فی البقعة المبارکة من الشجرة ان یا موسی انی انا الله رب العالمین».غیر از این بخش، زمانی که ساحران به حقانیت دعوت موسی اعتراف می کنند. فرعون که هرگز انتظار این واقعه هولناک را نداشت خشمگینانه آنان را مورد تهدید قرار میدهد که شما را از شاخههای نخل ـ در حالی که دست و پایتان را بریدهایم ـ آویزان خواهم کرد : « فلا قطعن ایدیکم و ارجعکم من خلاف ولأصلبنکم فی جذوع النخل و ... »طه/71).
د ـ عیسی (ع) : زمانی که مریم (س) به هنگام ولادت حضرت عیسی(ع)، از قوم خود کناره میگیرد، در صحرا در کنار درخت خرمایی فرود میآید و خداوند به او ندا میدهد که : « و هزی الیک بجذع النخل تساقط علیک رطباً جنیاً فکلی واشربی و قری عیناً ...» ( مریم /25و26) .
هـ ـ پیامبر اسلام (ص) : از مجموع زندگی پیامبر اکرم (ص) آنجا که درخت در آن نقش داشته و در قرآن کریم بدان اشاره شده، تنها ماجرای بیعت رضوان است که در سال هفتم هجری اتفاق افتاد و مسلمانان در مسیر حرکت به سوی مکه، برای انجام مراسم حج در مکانی به نام « حدیبه » با آن حضرت مجدداً بیعت نمودند و بر ایمان به خدا و پیامبرش و نیز یاری و امداد آن حضرت (ص) و دین مبین اسلام تأکید کردند که آیه 18 از سوره مبارکه فتح پیرامون این ماجرا نازل شد : « لقد رضی الله عن المؤمنی اذیبا یعونک تحت الشجرة فعلم ما فی قلوبهم فانزل الشکینة علیهم و اثابهم فتحاً قریباً.»
3. درخت نشانه قدرت خداوند
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
در آیه 60 از سوره مبارکه نمل، پس از اشاره به آفرینش آسمانها و زمین و نزول باران از آسمان، به رویش بستانها اشاره شده، سپس به این نکته مهم پرداخته میشود که ای انسانها به کیفیت ایجاد حیات در درختان بنگرید که اگر آن نیروی حیاتدهنده و آن دم عیسوی زندگی بخش، از جانب خداوند نبود، هرگز قادرنبودید که آنها را رویانیده و از محصولشان برخوردار شوید .« امن خلق السموات و الارض و انزل لکم من السماء مآء فانبتنابه حدائق ذات بهجة ما کان لکم ان تنبتوا شجرهاء اله مع اله بل هم قوم یعدلون ». آری، در امر رویش درختان و رشد و نمو آنها کار ما آدمیان « تنها بذرافشانی و آبیاری است، اما کسی که حیات را در دل این بذر آفریده و به نور آفتاب و قطرات حیات بخش باران و ذرات خاک فرمان میدهد تا این دانه را برویانید، تنها خداست.»
4. استفاده از درخت برای تمثیل در قرآن
خداوند عزیز در آیات متعددی از قرآن کریم، برای تفهیم بعضی از حقایق معنوی از گروهی از آفریدههای قدرت خویش استفاده کرده که از جمله آنها میتوان به « درخت » اشاره نمود . به عنوان مثال در آیه 24 سوره مبارکه ابراهیم آمده است : « الم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء ... » در این آیه شریفه، خداوند عزیز کلمه طیبه را به درختی تنومند و پربرگ و بار تشبیه فرموده که دارای ریشهای محکم و استوار میباشد و شاخههای انبوه و فراوانش پهنه آسمان را فراگرفته علامه طباطبایی معتقد است: « مراد از کلمه طیبه، عبارت است از عقاید حقی که ریشهاش در اعماق قلب و نهاد بشر جای دارد ... » « و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثت من فوق الارض مالها من قرار »، سخن از « کلمه خبیثه » در میان است و شباهت آن با « شجره خبیثه». در این آیه نیز اختلاف نظر بین مفسران بسیار است . مرحوم علامه طباطبایی میگویند: « کلمه خبیثه در مقابل کلمه طیبه است ... و مقصود ازکلمه خبیثه، شرک به خداست، که به درختی خبیث تشبیه شده، از جای کنده شده باشد و در نتیجه، اصل ثابت و قرار و آرام و معینی نداشته آیه 60 سوره سوره اسراء نیز چنین آورده است : « و اذا قلنا لک ان ربک احاط بالناس و ما جعلنا الرویا التی اریناک الا فتنة للناس و الشجرة الملعونة فی القرآن و نخوفهم فما یزیدهم الا طغیاناً کبیراً . خداوند، گروهی از آدمیان را به واسطه اعمال ناپسند و نیز خلق و خوی شیطانی به درختی تشبیه فرموده که مورد لعنت و نفرین خداوند قرار دارند . گویی آنها تماماً از یک ریشه و اصل بوده و همگی شاخ و برگهای آن درخت میباشند» .مراد از « شجره ملعونه» در آیه مورد بحث، همانا منافقین هستند که :« ... در ظاهر مسلمان بودند ، و تظاهربه اسلام میکردند و در میان مسلمانان، یا از راه فامیلی و یا از راه پیروزی عقیده و مسلک ، بقا و دوام یافته ودر اعصار بعدی هم فتنه مسلمانان شدند.
. درخت و تسبیح خداوند در آیه 44 سوره اسرا می خوانیم«و ان من شی الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم . و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او می گوید ولی شما تسبیح آنها را در نمی یابید»با عنایت به این آیه و ده ها آیه نظیر آن، که همگی از تسبیج علی الدوام اجزای هستی حکایت میکنند، در مییابیم که درخت نیز به عنوان جزئی از عالم هستی، هماهنگ با سایر مخلوقات خداوند، صبح و شام به تسبیح، تحمید و تهلیل آفریننده توانای خویش مشغول است. .
2. درخت و سجده در برابر خداوند در آیه 18 از سوره مبارکه حج میخوانیم : « الم تر ان الله یسجد له من فی السموات و من فی الارض والشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر والدواب و کثیر من الناس و ... آیا نمیبینی که سجده میکنند برای خداوند و هر کس در آسمانها و زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم و ... » در این آیه شریفه و همچنین آیه 6 از سوره مبارکه « الرحمن »، سخن از سجده موجودات در برابر ذات اقدس پروردگار به میان آمده و در کنار آنها از « درخت » نیز به عنوان یکی از این ساجدان یاد شده است و «سجده در لغت به معنای تذلل، خضوع و اظهار فروتنی است ».